الصحیفة السجادیة الجامعة /الدعاء 57
دعای پنجاه و هفت – هرگاه اندوهگین میشد وخطاها او را غمگین مینمود
دعا وقت اندوه و نگرانی از گناه:
بیست و یکمین دعای صحیفه سجادیه هنگام اندوهناکی امام سجاد (علیه السلام) از گناهان و خطاها تقریر شده که در کتاب صحیفه جامعه به عنوان پنجاه و هفتمین دعا آمده است.
حضرت زین العابدین(علیه السلام) در دعا وقت اندوه و نگرانی از گناه، خداوند را تنها کفایت کننده بندگان خطاب می فرمایند و دعا را با معارف توحیدی آغاز می کنند، سپس خویشتن را تحت قدرت و سیطرهٔ فرمانروای هستی معرفی کرده اند.
آن حضرت در دعا وقت اندوه و نگرانی از گناه پروردگار را بی نیاز کننده ناتوانان و یاور و نصرت بخش گرفتاران دانسته و حُزن حاصل از گناهان را راهی می داند برای بخشیده شدن آنها.
همچنین در آموزه های دعا وقت اندوه و نگرانی از گناه، قضا و قدَر الهی را در حق بندگان عین عدالت می دانند. در ادامه حضرت علی بن الحسین(علیه السلام) مخاطب را به فرمان پذیری از خداوند منان آگاه نموده اند و در زمان اعتراف به گناهان انسان را از ناامیدی به درگاه حق بازداشته اند.
در حقیقت دعا وقت اندوه و نگرانی از گناه نوعی خالی شدن دل از معشوقات غیر حقیقی و علاقه مندی هایی می باشد که سبب ارتکاب به گناهان و خطاها می شوند.
در بخشی از این دعا آن حضرت درخواست های خود را از جمله؛ درخواست ایجاد میل و رغبت نسبت به خداوند، توانایی بر دستیابی به رضایت الله، مدح و ستایش حق تعالی در همه حالات، دوری از گناه به خاطر دوستی با خدا و…. تمنا کرده اند.
نکته طلایی دعا وقت اندوه و نگرانی از گناه، امن بودن دستگاه رحمت الهی و رسیدن به درجات قرب از طریق پناه بردن به خداوند می باشد.
اَللّٰهُمَّ یٰا کَافِیَ الْفَرْدِ الضَّعِیفِ، وَوَاقِیَ الْأَمْرِ الْمَخُوفِ، أَفْرَدَتْنِی الْخَطَایَا فَلاٰ صَاحِبَ مَعیٖ، وَضَعُفْتُ عَنْ غَضَبِکَ فَلاٰ مُؤَیِّدَ لیٖ، وَأَشْـرَفْتُ عَلیٰ خَوْفِ لِقَائِکَ فَلاٰ مُسَکِّنَ لِرَوْعَتِی، وَمَنْ یُؤْمِنُنِی مِنْکَ وَأَنْتَ أَخَفْتَنِی؟ وَمَنْ یُسَاعِدُنِی وَأَنْتَ أَفْرَدْتَنِی؟ وَمَنْ یُقَوِّینِی وَأَنْتَ أَضْعَفْتَنِی؟
خداوندا، ای بینیاز کنندۀ فرد ناتوان، و ای حافظ بندگان از حادثه ترسناک، خطاها مرا دچار تنهایی کرده، پس همنشینی [که وزر و وبال و عذاب خطاها را از من برطرف کند] برایم نیست و از تحمّل خشمت ناتوان شدهام و نیرو دهندهای برایم نـمیباشد و بر ترس دیدارت، به وقت مرگ و قیامت، [آنهم دیداری نامناسب و هولناک] نزدیکم و آرام بخشی برای ترسم وجود ندارد. اگر مرا بتـرسانی، چه کسی در برابر تو امانم میدهد؟ و اگر تنهایم بگذاری، چه کسی مرا یاری میدهد؟ و اگر ناتوانم سازی، چه کسی مرا توانـمند میکند؟
لاٰیُجِیرُ یٰا إِلٰهیٖ إلّٰا رَبٌّ عَلیٰ مَرْبُوبٍ، وَلاٰ یُؤْمِنُ إلّٰا غَالِبٌ عَلیٰ مَغْلُوبٍ، وَلاٰ یُعِینُ إلّٰا طَالِبٌ عَلیٰ مَطْلُوبٍ، وَبِیَدِکَ یٰا إِلٰهیٖ جَمِیعُ ذٰلِکَ السَّبَبِ، وَإِلَیْکَ الْمَفَرُّ وَالْمَهْرَبُ، فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَأَجِرْ هَرَبِی وَأَنْجِحْ مَطْلَبِی.
ای خدای من پرورده را جز پروردگار پناه نـمیدهد و شکستخورده را جز پیروز امان نـمیبخشد و خواستهشده را جز خواستار کمک نـمیکند. ای خدای من! تـمام آن وسایل و اسباب به دست ارادۀ توست و گریزگاه و پناهگاه فقط به سوی توست، پس بر محمّد و آلش درود فرست، گریزم را پناه ده و خواستهام را روا کن.
اَللّٰهُمَّ إِنَّکَ إِنْ صَـرَفْتَ عَنِّی وَجْهَکَ الْکَرِیمَ، أَوْ مَنَعْتَنِی فَضْلَکَ الْجَسِیمَ، أَوْ حَظَرْتَ عَلَیَّ رِزْقَکَ، أَوْ قَطَعْتَ عَنِّی سَبَبَکَ لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إلیٰ شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ، وَلَمْ أَقْدِرْ عَلیٰ مٰا عِنْدَکَ بِـمَعُونَهِ سِوَاکَ، فَاِنِّی عَبْدُکَ وَفیٖ قَبْضَتِکَ، نَاصِیَتِی بِیَدِکَ، لاٰ أَمْرَ لیٖ مَعَ أَمْرِکَ، مَاضٍ فِیَّ حُکْمُکَ، عَدْلٌ فِیَّ قَضَاؤُکَ، وَلاٰ قُوَّهَ لیٖ عَلَی الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطَانِکَ، وَلاٰ أَسْتَطِیعُ مُجَاوَزَهَ قُدْرَتِکَ، وَلاٰ أَسْتَمِیلُ هَوَاکَ، وَلاٰ أَبْلُغُ رِضَاکَ، وَلاٰ أَنَالُ مٰا عِنْدَکَ إلّٰا بِطَاعَتِکَ وَبِفَضْلِ رَحْمَتِکَ.
خداوندا اگر روی کریمت را از من بگردانی، یا مرا از احسان بزرگت محروم کنی، یا روزیات را از من دریغ ورزی، یا رشتۀ پیوندت را از من بگسلی، راهی برای دستیابی به هیچ یک از آرزوهایم جز تو نیابم؛ و بر آنچه پیش توست، جز به یاری تو دسترسی پیدا نکنم؛ چرا که من بندۀ تو و در قبضۀ اراده توام؛ اختیارم به دست توست. با فرمان تو، فرمانی برای من نیست؛ حکم تو در تـمام شئون زندگی من جاری است و سـرنوشت و تقدیرت دربارۀ من عین عدالت است؛ مرا نیروی بیرون رفتـن از قلمرو سلطنت تو نیست و توانـمندی تجاوز از حیطۀ قدرتت برایم وجود ندارد و امکان جلب دوستیات را ندارم و به خشنودیات نـمیرسم؛ و به آنچه نزد توست جز به طاعتت و فضل رحمتت، دست نـمییابم.
إِلٰهیٖ أَصْبَحْتُ وَأَمْسَیْتُ عَبْداً دَاخِراً لَکَ، لاٰأَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَلاٰ ضَـرّاً إلّٰا بِکَ، أَشْهَدُ بِذٰلِکَ عَلیٰ نَفْسِی، وَأَعْتَـرِفُ بِضَعْفِ قُوَّتِی، وَقِلَّهِ حِیلَتِی، فَأَنْجِزْ لیٖ مٰا وَعَدْتَنِی، وَتَـمِّمْ لیٖ مٰا آتَیْتَنِی، فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الضَّـرِیرُ، الذَّلِیلُ الْحَقِیرُ، الْمَهِینُ الْفَقِیرُ، الْخَائِفُ الْمُسْتَجِیرُ.
خدای من، صبح و شب کردم درحالیکه بندۀ خوار و بیمقدار توام؛ برای خود جز با کمک حضـرتت بر جلب سودی و دفع زیانی، قدرت ندارم؛ به آنچه دربارۀ خود گفتم، گواهی میدهم؛ به ناتوانی نیرویم و کمی تدبیرم، اعتـراف میکنم؛ پس آنچه را به من وعده دادی، وفا کن؛ و آنچه را که به این بندهات عطا فرمودهای، کامل ساز؛ زیرا که من بندۀ بینوا، ذلیل، ناتوان، دردمند، کوچک، بیمقدار، تهیدست، ترسان و پناهنده به توام.
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَلاٰ تَجْعَلْنِی نَاسِیاً لِذِکْرِکَ فِیمٰا أَوْلَیْتَنِی، وَلاٰ غَافِلًا لِإِحْسَانِکَ فِیمٰا أَبْلَیْتَنِی، وَلاٰ آیِساً مِنْ إِجَابَتِکَ لیٖ وَإِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی، فیٖ سَـرَّاءَ کُنْتُ أَوْ ضَـرَّاءَ، أَوْ شِدَّهٍ أَوْ رَخَاءٍ، أَوْ عَافِیَهٍ أَوْ بَلَاءٍ، أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ، أَوْ جِدَهٍ أَوْ لَأْوَاءَ أَوْ فَقْرٍ أَوْ غِنًى.
خداوندا بر محمّد و آلش درود فرست و مرا نسبت به یاد خود در آنچه به من عطا کردی، فراموشکار مکن؛ و به احسانت در آنچه به من بخشیدهای، غافل و بیخبـر مساز و از اجابت دعایم گرچه تأخیر افتد، ناامید مکن؛ در خوشی باشم یا ناخوشی، در سختی باشم یا رفاه، در سلامت و تندرستی باشم یا بلا، در تنگدستی و بیچارگی باشم یا نعمت، در دارایی باشم یا محنت، در تهیدستی باشم یا توانگری.
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَاجْعَلْ ثَنَائِی عَلَیْکَ، وَمَدْحِی إِیّٰاکَ وَحَمْدِی لَکَ فیٖ کُلِّ حَالَاتِی، حَتّٰى لاٰ أَفْرَحَ بِـمٰا آتَیْتَنِی مِنَ الدُّنْیَا، وَلاٰ أَحْزَنَ عَلیٰ مٰا مَنَعْتَنِی فِیهٰا، وَأَشْعِرْ قَلْبِی تَقْوَاکَ، وَاسْتَعْمِلْ بَدَنِی فِیمٰا تَقْبَلُهُ مِنِّی، وَاشْغَلْ بِطَاعَتِکَ نَفْسِی عَنْ کُلِّ مٰا یَرِدُ عَلَیَّ، حَتّٰى لاٰ اُحِبَّ شَیْئاً مِنْ سُخْطِکَ، وَلاٰ أَسْخَطَ شَیْئاً مِنْ رِضَاکَ.
خداوندا بر محمّد و آلش درود فرست و ثنایم را برای خودت و ستودنم را دربارۀ حضـرتت و سپاسم را در تـمام حالاتم به خاطر وجود مبارکت، قرار ده؛ تا به آنچه از دنیایم عطایم میکنی، خوشحال نشوم؛ و بر آنچه در دنیا محرومم میکنی، اندوهگین نگردم؛ و تقوایت را با قلبم آمیخته گردان؛ و بدنم را در اعمالی که از من میپذیری، به کار گیر؛ و وجودم را، برای دور ماندن از هر خلافی که به جانب من میآید، به طاعت و بندگیات مشغول دار؛ تا ذرهای از خشمت را دوست نداشته باشم و نسبت به ذرّەای از خشنودیات خشم نورزم.
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَفَرِّغْ قَلْبِی لِمَحَبَّتِکَ، وَاشْغَلْهُ بِذِکْرِکَ، وَانْعَشْهُ بِخَوْفِکَ، وَبِالْوَجَلِ مِنْکَ، وَقَوِّەِ بِالرَّغْبَهِ إِلَیْکَ، وَأَمِلْهُ إلیٰ طَاعَتِکَ، وَأَجْرِ بِهِ فیٖ أَحَبِّ السُّبُلِ إِلَیْکَ، وَذَلِّلْهُ بِالرَّغْبَهِ فِیمٰا عِنْدَکَ أَیَّامَ حَیَاتِی کُلَّهَا،
خداوندا بر محمّد و آلش درود فرست و دلـم را برای دوستیات خالی کن و به یاد خود مشغول ساز و به بیم و هراس از خود نشاطش ده و به شوق و رغبت به سویت نیرومندش کن و به جانب طاعتت میلش ده و در محبوبترین راههای به سویت روانش ساز و در تـمام دورۀ زندگیام او را به رغبت داشتـن نسبت به آنچه نزد توست، رام گردان،
وَاجْعَلْ تَقْوَاکَ مِنَ الدُّنْیَا زَادِی، وَإلیٰ رَحْمَتِکَ رِحْلَتِی، وَفیٖ مَرْضَاتِکَ مَدْخَلِی، وَاجْعَلْ فیٖ جَنَّتِکَ مَثْوَایَ، وَهَبْ لیٖ قُوَّهً أَحْتَمِلُ بِهٰا جَمِیعَ مَرْضَاتِکَ، وَاجْعَلْ فِرَارِی إِلَیْکَ، وَرَغْبَتِی فِیمٰا عِنْدَکَ، وَأَلْبِسْ قَلْبِی الْوَحْشَهَ مِنْ شِـرَارِ خَلْقِکَ، وَهَبْ لِیَ الْأُنْسَ بِکَ وَبِأَوْلِیَائِکَ وَأَهْلِ طَاعَتِکَ،
از دنیا، تقوایت را توشهام و سفرم را به سوی رحمتت و ورودم را در خشنودیات و جایم را در بهشتت، قرار ده؛ و مرا قدرتی بخش که همۀ بار خشنودیات را به دوش جان، حمل کنم؛ گریزم را به سویت و میلم را در آنچه نزد توست، قرار ده؛ و لباس وحشت از بندگان بدت را بر دلـم بپوشان و انس گرفتـن به خودت و عاشقانت و اهل طاعتت را به من ارزانی دار،
وَلاٰ تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَلاٰ کَافِرٍ عَلَیَّ مِنَّهً، وَلاٰ لَهُ عِنْدِی یَداً وَلاٰ بیٖ إِلَیْهِمْ حَاجَهً، بَلِ اجْعَلْ سُکُونَ قَلْبِی وَأُنْسَ نَفْسِی وَاسْتِغْنَائِی وَکِفَایَتِی بِکَ وَبِخِیَارِ خَلْقِکَ،
و به سود هیچ بدکار و کافری بر من رافت و نعمت قرار مده و روی نیازم را به سوی آنان مکن؛ بلکه آرامش دل و انس جان و بینیازیام و انجام گرفتـن کارم را برعهدۀ خودت و برگزیدگان از بندگانت قرار ده،
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَاجْعَلْنِی لَهُمْ قَرِیناً وَاجْعَلْنِی لَهُمْ نَصِیـراً، وَامْنُنْ عَلَیَّ بِشَوْقٍ إِلَیْکَ وَبِالْعَمَلِ لَکَ بِـمٰا تُحِبُّ وَتَرْضیٰ إِنَّکَ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَذٰلِکَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ.
خداوندا بر محمّد و آلش درود فرست و مرا همنشین و یار ایشان قرار ده؛ و به شوق ورزیدن به سویت و به عمل برایت، چنانکه دوست داری و میپسندی، بر من منّت گذار؛ همانا تو بر هر کاری توانایی و تحقّق آن همه که گفتم بر تو آسان است.
منبع: سایت منتظر
blog.montazer.ir/sahife