الصحیفة السجادیة الجامعة /الدعاء 69
دعای شصت و نه – هنگامی که از ستم بنی امیه نزد او شکایت برده شد
از جابر نقل شده است که گفت: هنگامی که خلافت به بنی امیه رسید، در روزگارشان ریختند خون حرام را، و (نعوذ باللّٰه) لعنت کردند امیرالـمؤمنین صلواتاللّهعلیه را، بر منبـرهایشان (هزار ماه) و ترور کردند شیعیانشان را، در شهرها و کشتند آنها را و ریشه کن نـمودند آنان را، و بر این کار علمای سوء بر آنها اعتـراض ننمودند به خاطر علاقه به مال اندک از بین رفتنی دنیا، و امتحان آنان بر شیعیان لعنت کردن امیرمؤمنان (علیهالسلام) شد که هر کس آن حضـرت را لعنت نـمیکرد، او را میکشتند. پس وقتی که این وضع در میان شیعیان گستـرش یافت و زیاد و طولانی شد، شکایت بردند شیعیان نزد حضـرت زین العابدین (علیهالسلام) و گفتند: ای فرزند رسول خدا ما را تبعید کردند از شهرها و نابودمان کردند با کشتـن آشکار، و علنی کردهاند لعنت کردن امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را در شهرها و در مسجد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و بر منبـر آن حضـرت، و بر آنها اعتـراض نـمیکنند اعتـراض کنندهای، و تغییر نـمیدهد بر آنان تغییر دهندهای، و هرگاه کسی از ما بر لعنت کردن او اعتـراض کند میگویند: این ترابی است و گزارش آن را به سلطانشان میدهند و به او مینویسند: که این شخص ابوتراب را به نیکی یاد کرد، تا آنجا که او را میزنند و زندانی میکنند و سپس به قتل میرسانند. هنگامی که آن حضـرت (علیهالسلام) این را شنید به آسمان نگاه کرد و گفت:
- ۰ نظر
- ۳۰ بهمن ۰۳ ، ۰۱:۰۱