آموزش لهجه عراقی و مکالمه عربی فصیح

تدریس لهجه عراقی، مکالمه عربی فصیح، حوار مفتوح و صرف و نحو

آموزش لهجه عراقی و مکالمه عربی فصیح

تدریس لهجه عراقی، مکالمه عربی فصیح، حوار مفتوح و صرف و نحو

آموزش لهجه عراقی و مکالمه عربی فصیح

استاد امین تیموری
موبایل: 09365544696
ایمیل: abooeshagh.arabic@gmail.com
مدرس لهجه عراقی و مکالمه عربی فصیح
مدرس دوره های حوار مفتوح
مدرس صرف و نحو
تدریس خصوصی در استان تهران و البرز
تدریس مجازی مکالمه عربی برای همه فارسی زبانان جهان
*چندین سال سابقه در عرصه مکالمه عربی*

طبقه بندی موضوعی

داستان عربی 7: الصدیقان والدب

امین تیموری | چهارشنبه, ۲ تیر ۱۴۰۰، ۱۱:۱۴ ب.ظ

الصدیقان والدب


فیجای وراجو کانا صدیقین حمیمین. وفی أحد الأیام ذهبا فی نزهة إلى الغابة للتمتّع بجمال الطبیعة. فجأة رأیا دبًا کبیرًا یتقدّم منهما، ففزعا وانتابهما الخوف الشدید. کان راجو بارعًا فی تسّلق الأشجار، فسارع على الفور إلى أقرب شجرة إلیه وتسلّقها غیر مبالٍ بصدیقه الذی لم یکن یحسن التسلّق إطلاقًا. أمّا فیجای، ففکّر قلیلاً، وتذکّر حینها أنّه قد سمع بأنّ الحیوانات المفترسة لا تحبّ الجثث المیتة، لذا استلقى أرضًا وکتم انفاسه. وصل إلیه الدب الکبیر، وراح یشمّه ویدور حوله لبعض الوقت، ثمّ ترکه وذهب. فنزل راجو من أعلى الشجرة وسأل صدیقه ساخرًا: - "ماذا قال لک الدبّ حینما کان یهمس فی أذنک؟" وأجابه فیجای: - "قال لی أن أبتعد عن الأصدقاء أمثالک!" ثم ترکه ومضى فی طریقه.

العبرة المستفادة من القصة: الصدیق الحقیقی هو الذی تجده وقت الضیق. 

  • امین تیموری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی