آموزش لهجه عراقی و مکالمه عربی فصیح

تدریس لهجه عراقی، مکالمه عربی فصیح، حوار مفتوح و صرف و نحو

آموزش لهجه عراقی و مکالمه عربی فصیح

تدریس لهجه عراقی، مکالمه عربی فصیح، حوار مفتوح و صرف و نحو

آموزش لهجه عراقی و مکالمه عربی فصیح

استاد امین تیموری
موبایل: 09365544696
ایمیل: abooeshagh.arabic@gmail.com
مدرس لهجه عراقی و مکالمه عربی فصیح
مدرس دوره های حوار مفتوح
مدرس صرف و نحو
تدریس خصوصی در استان تهران و البرز
تدریس مجازی مکالمه عربی برای همه فارسی زبانان جهان
*چندین سال سابقه در عرصه مکالمه عربی*

نویسندگان
آخرین نظرات

الصحیفة السجادیة الجامعة /الدعاء 1

امین تیموری | سه شنبه, ۱۱ دی ۱۴۰۳، ۱۱:۱۴ ب.ظ

دعای اول – ستایش و ثنای خداوند عزوجلّ

دعای اول در صحیفه سجادیه کامله دعای اول در صحیفه جامعه

دعا در حمد و ستایش خداوند :

این دعا یا بهتر بگوییم این مناجات نامه که از زبان مبارک امام سجاد (علیه السلام) تقریر شده در کتاب صحیفه سجادیه به عنوان نخستین دعا آمده است. متن این دعای سراسر توحید و تسبیح، در کتاب صحیفه جامعه نیز به عنوان اولین دعا ذکر شده است.

قالب عبارات دعا در حمد و ستایش خداوند، از اقرار به وحدانیت و آفرینش بی بدیل پرودگار آغاز می شود و مخاطب را به شناخت رزق و روزی های معین سوق می دهد. ضمن اینکه امام بسیار متخصصانه به بیان ملاک های سعادت و هلاکت می پردازد، آثار شکرگزاری را برای انسان یادآوری می کند. و آموزه های این مناجات نامه را از دادگری و عدل الهی به جایگاه و مقام حقیقی انسان که برتر از فرشتگان است، پیوند می زند. کلام قوی و غنی حضرت سجاد (علیه السلام) مضامین دعا را با مهربانی پرودگار تطبیق می دهد و نعمت رحمت خداوند را دلیلی بر نجات از آتش خشم خداوند ذکر می کند. دعا در حمد و ستایش خداوند، در حقیقت گویای کسب معرفت الله و درخواست قرارگرفتن در زمرهٔ اولیای الهی می باشد. نسخه ای که اگر بند بند آن را با عمق وجود درک کنیم، در برابر تمام غم های عالم شکست ناپذیر خواهیم بود.

نکته طلایی دعا در حمد و ستایش خداوند اینست که؛ تسبیح و شکر پرودگار متعال اگرچه خارج از توان ما می باشد، ولی سرآغاز تمام خوشبختی ها و سعادت هاست.

اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ الْأَوَّلِ بِلاٰ أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ، وَالْآخِرِ بِلاٰ آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَەُ، اَلَّذِی قَصُـرَتْ عَنْ رُؤْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ وَعَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ.

سپاس و ستایش خداوندی را سزا است که در «اول بودن» بی‌آغاز و در «آخر بودن» بی‌انجام است (ازلی و ابدی است)؛ آنکه دیدگان بینندگان از دیدنش ناتوان، و اندیشه‌های وصف‌کنندگان از وصف وی عاجزند.

اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً، وَاخْتَـرَعَهُمْ عَلیٰ مَشِیَّتِهِ اِخْتِـرَاعاً، ثُمَّ سَلَک بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ، وَبَعَثَهُمْ فیٖ سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ، لاٰیَمْلِکُونَ تَأْخِیراً عَمّٰا قَدَّمَهُمْ إِلَیْهِ وَلاٰ یَسْتَطِیعُونَ تَقَدُّماً إِلیٰ مٰا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ وَجَعَلَ لِکُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لاٰیَنْقُصُ مَنْ زَادَەُ نَاقِصٌ، وَلاٰ یَزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ.

با قدرتش آفریدگان را بی‌نـمونه و الگو آفرید و آنان را به خواست خود، پدید آورد، و سپس روان گردانید آنان را به راه خواستۀ خویش و برانگیخت آنان را در راه محبت خویش، توانایی ندارند از آنچه پیش انداخته ایشان را به سوى آن عقب بـمانند و نـمی‌توانند که پیش بروند از آنچه آنان را از آن عقب نگهداشته است و قرار داده برای هر دارندۀ روحی از آنان قوت معلوم قسمت شده‌ای از روزی خود، کم نـمی‌گرداند کاهش دهنده‌ای از آنچه وی فزونی بخشید، و نـمی‌افزاید افزاینده‌ای برآنچه او کاسته باشد.

ثُمَّ ضَـرَبَ لَهُ فِی الْحَیاةِ أَجَلًا مَوْقُوتاً وَنَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً یَتَخَطّیٰ إِلَیْهِ بِأَیّٰامِ عُمُرِەِ، وَیَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِەِ، حَتّٰی إِذَا بَلَغَ أَقْصیٰ أَثَرِەِ وَاسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمْرِەِ، قَبَضَهُ إِلیٰ مٰا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ ﴿لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بـِمٰا عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنیٰ﴾ عَدْلًا مِنْهُ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُەُ وَتَظاهَرَتْ آلاٰؤُەُ، ﴿لاٰیُسْئَلُ عَمّٰا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْئَلُونَ﴾

آنگاه برای وی در زندگی مدتی مشخص قرار داد و پایانی معلوم معین فرمود که با روزهای عمرش به سوی آن قدم بر می‌دارد و با سال‌های روزگارش به آن می‌رسد، تا آنگاه که برسد به آخرین حدش فرا گیرد حساب عمر خود را، او را فرو گیرد به سوی آنچه وی را به آن خوانده است از فراوانی پاداش یا کیفر ترسناکش «تا کیفر دهد بدکاران را به آنچه انجام داده‌اند و پاداش دهد نیکان را به نیکی» که این عدالتی از اوست که نام‌هایش مقدس و نعمت‌هایش آشکار و پی در پی است «از آنچه انجام می‌دهد، بازخواست نـمی‌شود و آنان مورد بازخواست واقع می‌شوند»

وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِەِ مَعْرِفَةَ حَمْدِەِ عَلیٰ مٰا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ وَأَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَـرَّفُوا فیٖ مِنَنِهِ فَلَمْ یحْمَدُوهُ وَتَوَسَّعُوا فیٖ رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ، وَلَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلیٰ حَدِّ الْبَهِیمِیَّةِ، فَکَانُوا کَمٰا وَصَفَ فیٖ مُحْکَمِ کِتَابِهِ: ﴿إِنْ هُمْ إِلّٰا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا﴾.

و سپاس خداوند را که اگر شناخت سپاسش را از بندگانش باز می‌داشت نسبت به آنچه آنان را عنایت نـموده است از الطاف پی در پی خود و به آنان فراوان بخشیده از نعمت‌های پیوسته‌اش، از نعمت‌هایش بهره می‌گرفتند بدون اینکه او را بستایند و از روزی‌اش فراخی می‌جستند بدون اینکه او را سپاس گویند، و اگر چنین می‌بود، از حدود انسانیت خارج می‌شدند به سوی مرزهای حیوانیت و آنگاه، آنگونه می‌شدند که پروردگار در کتاب استوارش بیان فرموده است که «آنان چون چهارپایانند و بلکه از آنها نیز گمراه‌ترند».

وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلیٰ مٰا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ، وَأَلْهَمَنَا مِنْ شُکْرِەِ، وَفَتَحَ لَنٰا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیَّتِهِ، وَدَلَّنَا عَلَیْهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فیٖ تَوْحِیدِەِ وَجَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَالشَّکِّ فیٖ أَمْرِەِ، حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِیمَنْ حَمِدَەُ مِنْ خَلْقِهِ، وَنَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلیٰ رِضَاهُ وَعَفْوِەِ، حَمْداً یُضِی‏ءُ لَنٰا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَـرْزَخِ، وَیُسَهِّلُ عَلَیْنَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ، وَیُشَـرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ یَوْمَ ﴿تُجْزیٰ‏ کُلُّ نَفْسٍ بِـمٰا کَسَبَتْ وَهُمْ لاٰیُظْلَمُونَ﴾ ﴿یَوْمَ لاٰیُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَلاٰهُمْ یُنْصَـرُونَ﴾.

و سپاس خدای را بر آنچه ما را آشنا ساخت نسبت به خودش، و از سپاسش الهام بخشید، و برای ما گشود از درهای علم به ربوبیتش، و راهنمایی کرد ما را بر او، به اخلاص در یگانه پرستی‌اش و ما را دور ساخت از الحاد و شک در شؤونش، سپاسی که در آن زندگی کنیم در میان سپاسگزارانش از میان آفریدگانش، و پیشی گیریم به وسیلۀ آن از هرکه به سوی رضایت و عفوش پیشی گرفته باشد، سپاسی که آن برایمان روشن سازد تاریکی‌های برزخ را و بر ما آسان سازد به آن، راه برانگیخته شدن را، و منزلگاه‌های ما را به آن شـرافت بخشد در جایگاه‌های حضور خلایق در روزی که «هرکسی پاداش داده می‌شود به آنچه انجام داده است و آنان ستم نـمی‌بینند.» «روزی که هیچ دوستی، دوستش را بی‌نیاز نگرداند و آنان یاری داده نشوند».

حَمْداً یَرْتَفِعُ مِنّٰا إِلیٰ أَعْلیٰ عِلِّیینَ ﴿فیٖ کِتَابٍ مَرْقُومٍ یَشْهَدُەُ الْمُقَرَّبُونَ﴾. حَمْداً تَقَرُّبِهِ عُیُونُنَا إِذَا بَرَقَتِ الْأَبْصَارُ، وَتَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللّٰهِ إِلیٰ کَرِیمِ جِوَارِ اللّٰهِ، حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ، وَنُضَامُّ بِهِ أَنْبِیاءَەُ الْمُرْسَلِینَ فیٖ دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِی لاٰتَزُولُ وَمَحَلِّ کَرَامَتِهِ الَّتِی لاٰتَحُولُ.

سپاسی که از نزد ما به بالاترین درجه بالا برده شود «در کتابی نوشته شده که آن را شاهد باشند مقربان». سپاسی که چشمان‌مان به آن روشن گردد آنگاه که چشمان از ترس خیره گردند، و چهره‌های‌مان به آن سفید شوند آنگاه که سیاه می‌گردد پوست‌ها، سپاسی که به آن از آتش دردناک خدا رها شویم به سوی جوار ارزشمند پروردگار سپاسی که به آن در کنار فرشتگان مقرب جای گیریم، و به وسیلۀ آن به پیامبـران مرسل او در سـرای اقامت بی‌زوال و محل کرامت تغییرناپذیر، ملحق شویم.

وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنٰا مَحَاسِنَ الْخُلْقِ، وَأَجْریٰ عَلَیْنَا طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ، وَجَعَلَ لَنَاالْفَضِیلَةَ بِالْمَلَکَةِ عَلیٰ جَمِیعِ الْخَلْقِ، فَکُلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنٰا بِقُدْرَتِهِ، وَصَائِرَةٌ إِلیٰ طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنّٰا بَابَ الْحَاجَةِ إِلّٰا إِلَیْهِ، فَکَیْفَ نُطِیقُ حَمْدَەُ؟ اَمْ مَتیٰ نُؤَدِّی شُکْرَەُ؟ لاٰ، مَتیٰ؟

و سپاس خدای را که برای ما زیبائی‌های اخلاق را برگزید، و برای ما روان ساخت روزی‌های پاکش را، و با توانائی ما را بر همۀ آفریدگانش فضیلت و برتری داد، پس همۀ آفریدگانش به قدرتش فرمانبـر ما گشته و به عزتش به اطاعت ما در آمده‌اند، و سپاس خدای را که دَرِ نیازمندی را جز به سوی خودش بر ما بسته است پس چگونه می‌توانیم که از عهده سپاسش برآییم؟ و یا اینکه چه زمانی می‌توانیم شکرش را به جای آوریم؟ ما نتوانیم و کی توانیم؟

وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی رَکَّبَ فِینٰا آلاٰتِ الْبَسْطِ، وَجَعَلَ لَنٰا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ، وَمَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَیاةِ، وَأَثْبَتَ فِینٰا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ، وَغَذَّانَا بِطَیِّبَاتِ الرِّزْقِ، وَأَغْنَانَا بِفَضْلِهِ، وَأَقْنَانَا بِـمَنِّهِ، ثُمَّ أَمَرَنَا لِیَخْتَبِـرَ طَاعَتَنَا، وَنَهَانَا لِیَبْتَلِیَ شُکْرَنَا، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِەِ وَرَکِبْنَا مُتُونَ زَجْرِەِ فَلَمْ یَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَلَمْ یُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنّٰانٰا بِرَحْمَتِهِ تَکَرُّماً، وَانْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً.

و سپاس خدای را که ابزار بسط و گشایش در وجود ما کار گذاشت، و برای ما قرار داد ابزار گرفتـن و درهم کشیدن را، و ما را بهره‌مند ساخت از نسیم‌های زندگی، و در ما قرار داد اندام کارها را، و پرورش داد ما را با روزی‌های پاک و به فضل خود ما را بی‌نیاز ساخت، و به بخشش خویش توانگرمان نـمود، و سپس ما را فرمان داد تا بیازماید طاعت ما را و نهی فرمود تا امتحان کند سپاس ما را، پس با فرمانش مخالفت کردیم، و آنچه از آن ما را باز داشت مرتکب شدیم و او در کیفر ما شتاب ننمود و ما را فوراً به انتقامش گرفتار نساخت، بلکه مهلت داد ما را به رحمتش از روی کرمش، و با رأفت و از روی بردباری بازگشت ما را منتظر شد.

وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَةِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلّٰا مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلّٰا بِهٰا، لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُەُ عِنْدَنَا، وَجَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَیْنَا، وَجَسُمَ فَضْلُهُ عَلَیْنَا، فَمٰا هٰکَذَا کَانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَةِ لِمَنْ کَانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنّٰا مٰا لاٰطَاقَةَ لَنٰا بِهِ، وَلَمْ یُکَلِّفْنَا إِلّٰا وُسْعاً، وَلَمْ یُجَشِّمْنَا إِلّٰا یُسـْراً، وَلَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنّٰا حُجَّةً وَلاٰعُذْراً، فَالْهَالِکُ مِنّٰا مَنْ هَلَک عَلَیْهِ، وَالسَّعِیدُ مِنّٰا مَنْ رَغِبَ إِلَیهِ.

و سپاس خدای را که ما را به توبه رهنمون گشت که جز به فضلش به آن دست نـمی‌یافتیم، و اگر از فضل وی جز آن را نـمی‌یافتیم، نیکو بود لطفش نزد ما و بزرگ بود احسانش به ما و فضلش بر ما عظیم می‌بود، که روش وی در توبه چنین نبوده است برای آنان که بودند پیش از ما، زیرا که آنچه بر آن طاقت نداریم از ما برداشته و به قدر توانائی بر ما تکلیف نهاده و بر عهدۀ ما قرار نداده جز آنچه آسان باشد، و برای کسی از ما حجت و عذر باقی نگذاشته است، پس بنابراین هلاک شده از ما آن کسی است که در مخالفتش نابود شود و خوشبخت از میان ما کسی است که به سویش با اشتیاق روی آورد.

وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ بِکُلِّ مٰا حَمِدَەُ بِهِ أَدْنیٰ مَلَائِکَتِهِ إِلَیْهِ، وَأَکْرَمُ خَلِیقَتِهِ عَلَیْهِ، وَأَرْضیٰ حَامِدِیهِ لَدَیْهِ، حَمْداً یَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ کَفَضْلِ رَبِّنَا عَلیٰ جَمِیعِ خَلْقِهِ.

و سپاس خدای را به همه آنچه او را سپاس گفته اند نزدیک‌تـرین فرشتگانش به وی و گرامی‌ترین بندگانش نزد وی و پسندیدہ‌ترین سپاسگزارانش، سپاسی که بر دیگر سپاس‌ها برتری یابد همچون برتری پروردگارمان بر همه آفریدگانش.

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَکَانَ کُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَیْنَا وَعَلیٰ جَمِیعِ عِبَادِەِ الْمَاضِینَ وَالْبَاقِینَ عَدَدَ مٰا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَشْیاءِ، وَمَکَانَ کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً أَبَداً سَـرْمَداً إِلیٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ، حَمْداً لاٰمُنْتَهیٰ لِحَدِّەِ، وَلاٰ حِسَابَ لِعَدَدِەِ، وَلاٰ مَبْلَغَ لِغَایتِهِ، وَلَاانْقِطَاعَ لِأَمَدِەِ حَمْداً یَکُونُ وُصْلَةً إِلیٰ طَاعَتِهِ وَعَفْوِەِ وَسَبَباً إِلیٰ رِضْوَانِهِ وَذَرِیعَةً إِلیٰ مَغْفِرَتِهِ وَطَرِیقاً إِلیٰ جَنَّتِهِ، وَخَفِیراً مِنْ نِقْمَتِهِ، وَأَمْناً مِنْ غَضَبِهِ، وَظَهِیراً عَلیٰ طَاعَتِهِ، وَحَاجِزاً عَنْ مَعْصِیتِهِ، وَعَوْناً عَلیٰ تَأْدِیةِ حَقِّهِ وَوَظَائِفِهِ، حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیائِهِ، وَنَصِیرُ بِهِ فیٖ نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِهِ، إِنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیدٌ.

پس سپاس او راست برای هر نعمتی که از او بر ماست و بر همه بندگان گذشته و باقی مانده‌اش به عدد آنچه احاطه دارد به آن علمش نسبت به همۀ اشیاء و به جای هر کدام از آنها به چندین برابر و برای همیشه و جاویدان تا روز قیامت، سپاسی که انتهایی برای حد آن نباشد و نه شمارش را عددی و نه سـرانجامش را اندازه‌ای و نه مدتش را پایانی باشد، سپاسی که وسیلۀ رسیدن به طاعت و بخشش او گردد و سببی به سوی خشنودی‌اش و وسیله‌ای برای آمرزشش و راهی به بهشتش و پناهی از عذابش باشد و امانی از خشمش و پشتیبانی بر طاعتش و باز دارنده‌ای از معصیتش و یاوری بر ادای حق و انجام تکالیف او گردد، سپاسی که به آن خوشبخت شویم در میان خوشبتان از دوستانش، و قرار گیریم در ردیف شهیدان به شمشیرهای دشمنانش، که او یاری دهندۀ ستوده شده است.

 

منبع: سایت منتظر

blog.montazer.ir/sahife

  • امین تیموری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی